ضیافت اندیشه ۹۱ دانشگاه کاشان هم خاطره شد ....

اینجانب محمود قاری یزدلی دانشجوی رشته برق کنترل دانشگاه علامه فیض کاشانی ...

ضیافت اندیشه ۹۱ دانشگاه کاشان هم خاطره شد ....

اینجانب محمود قاری یزدلی دانشجوی رشته برق کنترل دانشگاه علامه فیض کاشانی ...

گذری ، تصویری از طرح ضیافت اندیشه 91 کاشان(۱)

فقط نظر یادتون نره!


اینجانب محمود قاری یزدلی دانشجوی رشته برق کنترل  دانشگاه علامه فیض کاشانی ٬ خوشحال وخرسندم از اینکه سعادت داشتم در کناردیگر دانشجویان٬ در طرح بزرگ و پر فیض ضیافت اندیشه قرآنی سال ۹۱ در دانشگاه کاشان شرکت نمایم .

من در ابتدا از تمام ایده پردازان ٬ مسئولان ٬ اساتید و مجریان این طرح ٬ گرفته از آقای دکتر خادمیان و دکتر کتابی و ..... تا دوستان عزیز بسیج دانشجویی ٬ کمال تشکر را دارم.


دیگه برید ادامه مطلب ...


خواب بریم سر اصل مطلب ...

جریان از اینجا شروع شد که بنده توسط یکی از دوستانم بنام میثاق با خبر شدم که طرحی جدید از طرف نهاد رهبری در دانشکاه های دولتی  برگذار می شود که تا ۴ واحد درس عمومی  را نیز تطابق می دهند.

زمان برگذاری کلاس ها از ابتدای ماه رمضان است و ۲ هفثه بیشتر طول نمی کشد و راستی افطاری هم می دهند.

کار نداریم ما هم آدرس سایت نهاد را گرفتیم و ثبت نام کردیم و بعد از۲۰روز  هم در دانشگاه کاشان با واریز ۱۰۰۰۰تومان به حساب نهاد ثبت نام پایانی را انجام دادیم.

آنجا ساعات کلاسها را و فوق برنامه ها را اعلام کرده بودند.از روز اول ماه رمضان که از ۳۱ تیرماه آغاز می شد تا ۱۴ رمضان یعنی جمعه ۱۳مرداد۹۱ تمام می شد.

اسامی ٬ مکان کلاس ها٬ شماره کلاس ها ٬ اساتید ٬ فوق برنامه ها ٬ برنامه های ورزشی وحتی ساعات حرکت سرویس ها از داخل شهر ٬ از ۲ ٬ ۳ روز زودتر اعلام شده بود .

بالاخره روز اول رفتیم دانشگاه ٬ ما باید می رفتیم دانشکده علوم انسانی و دخترا هم دانشکده مهندسی..

من فقط درس انقلاب اسلامی را برداشته بودم٬باید می رفتم کلاس شهید محمدی و استاد ما هم آقای کاشی زاده  بود ٬ به به عجب استادی !!! استاد نگو ٬هلو بگو ٬ هر وقت یادش می افتم یه حالت بشاشیت درونم ایجاد میشه.

راستی اون خنده هاش منو کشته..........                  

 


اینم یحیی کوچولوی کاشی زاده....


ووگوری ...



برای ما هم دعا کن . . .


این هم کارت ضیافت من که به علت نم کشیدن داخل استخردچار رنگ پریدگی  شده.



راستی من تنها نبودم چرا که پسر خالم غیاث هم بود و علاوه بر اون حسن محمدزاده و دوستان حسن هم بودند.

همونطور که مشاهدده می کنید:از راست به چپ: ابولفضل٬امیرحسین٬محمدجواد٬حسن٬محمد و جواد .(ببین هر کدوم به یه شکلی ایستادند)



تو این عکس نفر دوم من هستم(محمود)



داستان ادامه دارد...


البته تو پست بعدی!

نظرات 0 + ارسال نظر
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد